n i g h t - n a m a


صفحه اول
پروفايل من
قالب هاي نايت نما



پنج شنبه 31 مرداد 1392 | 23:53 |

رفتار های عاشقانه ی زن را باید از دل تنگیش فهمید

از شوق و بی تابیش برای دیدار

از حس کودکانه اش برای اغوش

زن بی دلیل بهانه نمیگیرد

شاید بهانه ی دستان گرمت را دارد

که دستانش را بگیری...



پنج شنبه 31 مرداد 1392 | 23:10 |

حس بودنت قشنگ ترین حس دنیاست

تو که باشی هر روز را نه هر ثانیه را

عشق است♥♥♥



چهار شنبه 30 مرداد 1392 | 22:23 |

هر نفس درد است که میکشم

ای کاش بودی یا اصلا نبودی

این که هستی و کنارم نیستی

دیوانه ام میکند..



چهار شنبه 30 مرداد 1392 | 21:49 |

گاهی انقدر دلم هوایت را میکند

که شک میکنم به اینکه...

این دل من است یا تو



چهار شنبه 30 مرداد 1392 | 21:44 |

میدونی بهشت کجاست؟

یه فضای چندوجب در چند وجب

بین بازوی کسی که دوسش داری...



چهار شنبه 30 مرداد 1392 | 21:10 |

نه گزاف میگوید نه خیال می بافند

تو نیمه ی گمشده ی من نیستی

تو تمام منی...



چهار شنبه 30 مرداد 1392 | 1:16 |

خدایا...

اغوشت را امشب به من میدهی؟

برای گفتن چیزی ندارم

اما برای شنیدن حرف های تو گوش بسیار

میشود من بغض کنم

تو بگویی:مگر خدایت نباشد که تو این گونه بغض کنی

میشود من بگویم خدایا؟

تو بگویی:جان دل...

میشود بیایی؟

تمنا میکنم



یک شنبه 27 مرداد 1392 | 22:34 |

چه زیباست وقتی میفهمی کسی زیر این گنبد کبود

انتظارت را میکشد...چه شیرین است

طعم پیامکی که میگوید:

کجایی نگرانت شدم...



یک شنبه 27 مرداد 1392 | 22:12 |

ای مرد من...

وقتی با گفتگو مشکلمون حل نشد

وقتی بحثمون به بن بست رسید

فقط بغلم کن...همین کافیه...♥



یک شنبه 27 مرداد 1392 | 22:0 |

سکه ی زندگیم شیر ندارد

اما همین خطی که مرا

به تو وصل نگه میدارد را

دوست دارم



جمعه 25 مرداد 1392 | 20:32 |

بعضی وقتا هست که دوس داری یکی کنارت باشه ...

محکم بغلت کنه بذاره اشک بریزی تا سبک شی ...

بعد اروم تو گوشت بگه...

دیوونه چته من که باهاتم...♥



جمعه 25 مرداد 1392 | 20:25 |

خواستم گله کنم از نا مهربانی هایت ...

اما

خوب که فکر میکنم

من بی مقدمه عاشق تو شده ام

تقصیر تو نیست...اشتباه من است ...



سه شنبه 8 مرداد 1392 | 16:15 |

نگاهم ای روزها دل تنگی را هوار می کشد

دیگران میشنوند اما نمی فهمند

جز تو کسی به زبان ان اشنا نیست بهتر♥ینم



سه شنبه 8 مرداد 1392 | 16:4 |

 

بالاخره خواهی فهمیدکه:

 

همیشه یه ذره حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"هست

 

یه کم کنجکاوی پشت  "همین طور پرسیدم"

 

قدری احساسات پشت "به من چه اصلا"

 

مقداری خرد پشت"چه می دونم"

و اندکی درد پشت "اشکالی نداره"